اصولا هر زبانی از جمله زبان تورکی آزربایجانی ،دارای لهجه های گوناگونی است که به شیوه های گفتار و نوشتار مختلف یک زبان گفته می شود مثلا یک کلمه ممکن است در پهنه تکلمی یک زبان در یک لهجه با فتحه و در جای دیگر با کسره باشد یا در مورد یک مفهوم دو کلمه نسبتا متفاوت به کار برده شود ولی این به معنای تمیز از زبان نمی باشد. در مورد زبان تورکی آزربایجانی نیز در شهر های مختلف از دمیر قاپی در جنوب داغستان گرفته تا باکی ،گنجه، نخجووان، همدان ،زنگان ،قزوین،ساوا ،فریدن ،چادگان ،تیکان تپه (تکاب)،سایین قالا(شاهین دژ)،سولدوز(نقده)،اورمو(اورمیه)،بیجار ،قروه ،سونقورواردبیل ،تبریز،خیاو(مشکین شهر) موغان، آستارا و... لهجه های متعددی وجود دارند ولی در مقام زبان، تورکی آزربایجانی نامیده می شوند .
هنگام رسمیت یک زبان و استفاده رسمی در ادارات ،مدارس،دانشگاه ها و رسانهای جمعی و و... در یک حوزه زبانی واحد از یک لهجه ی واحد و مشترک بین اکثریت لهجه به عنوان لهجه استاندارد یا فرم رسمی استفاده می گردد قواعد بنیادین که زبان را از زبان های دیگر متفاوت می کند در این لهجه لحاظ می شود.
اصولا هر زبانی از جمله زبان تورکی آزربایجانی ،دارای لهجه های گوناگونی است که به شیوه های گفتار و نوشتار مختلف یک زبان گفته می شود مثلا یک کلمه ممکن است در پهنه تکلمی یک زبان در یک لهجه با فتحه و در جای دیگر با کسره باشد یا در مورد یک مفهوم دو کلمه نسبتا متفاوت به کار برده شود ولی این به معنای تمیز از زبان نمی باشد. در مورد زبان تورکی آزربایجانی نیز در شهر های مختلف از دمیر قاپی در جنوب داغستان گرفته تا باکی ،گنجه، نخجووان، همدان ،زنگان ،قزوین،ساوا ،فریدن ،چادگان ،تیکان تپه (تکاب)،سایین قالا(شاهین دژ)،سولدوز(نقده)،اورمو(اورمیه)،بیجار ،قروه ،سونقورواردبیل ،تبریز،خیاو(مشکین شهر) موغان، آستارا و... لهجه های متعددی وجود دارند ولی در مقام زبان، تورکی آزربایجانی نامیده می شوند .
هنگام رسمیت یک زبان و استفاده رسمی در ادارات ،مدارس،دانشگاه ها و رسانهای جمعی و و... در یک حوزه زبانی واحد از یک لهجه ی واحد و مشترک بین اکثریت لهجه به عنوان لهجه استاندارد یا فرم رسمی استفاده می گردد قواعد بنیادین که زبان را از زبان های دیگر متفاوت می کند در این لهجه لحاظ می شود.
با توجه به اینکه در سیستم ایران، زبان مادری ملت آزربایجان، تورکی آزربایجانی، در مدارس دانشگاه ها و ادارات و... رسمی نشده است به تبع آن تدوین لهجه به فرم رسمی در آزربایجان جنوبی صورت نپذیرفته و هر کس معمولا با لهجه ای از اطرافیان گرفته است به نگارش اقدام می کند و با در نظر گرفته تحمیل زبان فارسی به ملل غیر فارس در ایران از جمله اکثریت اقلیت واقع شده ملت آزربایجان نیز از برخی کلمات اصیل دور مانده و تحت آسیمیلاسیون قرار گرفته است برای خیلی ازنگارندگان و متکلمان زبان تورکی آزربایجانی جالب خواهد بود کلماتی را که افراد مسن به راحتی می شناسند و جوانتر ها نه. نگارش زبان بر اساس قواعد و واژگان رایج درون آن زبان است ندانستن یک واژه به معنای عاریتی بودن آن نمی باشد. همچنان باید خاصیت زایایی زبان را نیز در نظر داشت هر زبان برای بیان وقایع یا پدیده های جدید واژه های تازه را بر اساس قواعد واژگانی آن زبان تولید می کندکه با درک قواعد به راحتی مفهوم می شود. همچنین عده ای سعی دارند با عدم تدریس زبان تورکی آزربایجانی و تاکید بر محاوره (که یکی از لحن های زبانیست) ضمن تحقیر این طور القا کنند که زبان تورکی آزربایجانی زبان بی قاعده ای است و در تاریخ به صورت نوشتار نبوده است و گناه و ستم خود برای دشمنی با ملت آزربایجان را پنهان نمایند در صورتی که کتیبه های تاریخی با قدمت بیش لز 7000 سال نوشتاری بودن زبان تورکی آزربایجانی در طول تاریخ را اثبات می کند. شوونیست های فارس می خواهند با با حذف نگارش از زبان ملت آزربایجان با کشاندن آن به ورطه ی نابودی زبان خود را جایگزین نمایند . آنها نمیگذارند که زبان ما به مرحله نوشتار برسد آنها کسانی هستند که ذهنشان مشغول شوونیزم و ناسیونالیزم افراطی فارس است این نژاد پرستان و آریا پرستان هستند که نمی گذارند زبان ترکی آزربایجانی به هیچ شکلی در مدارس دانشگاه ها رسانه جمعی و... تدریس واستفاده شود.
انسان ها با طرح سوال "من کیستم؟" زمینه ساز تمام شاخه های علوم انسانی و سایر علوم شده و می شوند و در تعریف ملت نیز با پرسیدن این سوال به مقصد می رسند . ایران تشکیل شده از ملل مختلف می باشد و بدین جهت گفته می شود اراضی تحت نظر دولت ایران کثیرالملله یا شامل ملت های متعدد است به تبع این مورد هویت انسان های تابعیت این دولت نیز "مرکب" خواهد بود و با یک هویت واحد نمی توان همه را تعریف کرد،ایرانی بودن صرفا اشاره به یک هویت دولتی ، حکومتی دارد و به افراد تحت تابعیت آن گفته می شود و نمی توان به اشاره به یک ملت واحد داشته باشد از طرفداران هویت دولت –ملت واحد به رضا پهلوی می توان اشاره کرد که با نادیده گرفتن ملل غیر فارس سعی در تحمیل هویت فارسی به عنوان هویت ایرانی و یکسان سازی ملل داشت بیشترین ستم و ظلم را در حق سایر ملل روا داشت در صورتی که در طول امپراطوری 1000 ساله تورک ها بر سایر ملل نه تنها تحمیل زبانی صورت نگرفت بلکه به توسعه سایر زبان ها نیز کمک شد . پس کلمه ایرانی صرفا معنای دولتی داشته و نمی تواند نشانگر هویت ملی باشد و بیان کننده هویت ایرانی همان نژاد پرستان فارس هستند که سعی در نابودی سایر فرهنگ ها و زبان ها دارند . ضمن اینکه باید مد نظر داشت که کلمه ایران برگرفته از کلمه آریا ست.و در طول حکومت قاجار نام کشور تحت تولی قاجار، ایران نبوده بلکه "ممالک محروسه قاجار" یعنی مملکتهای شامل ملل تحت حفاظت حکومت قاجار . مشخص است که با این نام گذاری حکومت قاجار تمام مملکت های موجود را به رسمیت شناخته و حقوق آن را به رسمیت شناخته است و در مورد حکومت های قبلی نیز این طور می باشد واژه ی ایران بر روی کشور تحت حفاظت نام نمی گرفته است .
طبیعتا کشوری را که دارای پرچم و به رسمیت شناخته شده توسط دول دنیا و سازمان های جهانی است نمی توان به کشوری دیگر الحاق کرد چه اگر این باشد معنای آن اشغال آن کشور می باشد ،طرح موضوع پیوستن آزربایجان شمالی توسط آریا گرایان و شوونیست های فارس بیان می شودکه در خواب سرزمین های تحت مستعمره هغامنشیان هستند . همان گونه که اکنون ملت آزربایجان و سایر ملل غیر فارس توسط اقلیت فارس تحت استعمار فرهنگی ،اقتصادی ،اجتماعی واقع می شوند معادن و منابع آنها غارت می شود زبان و فرهنگ آنها با تحقیر نگریسته می شود و نادیده گرفته می شود از رسمیت زبان آن ها جلوگیری می شود .
وجود سازمان هایی ترویج و گسترش زبان را سر لوحه کار خود داشته باشند و استفاده از زبان به شکل رسمی در مدارس و دانشگاهها و رسانه ها و ادارات و... است که زبان را به حالت دینامیک در عصر حاضر می رساند عدم وجود چنین مواردی زبان را به حالت استاتیک و رکود می رساند . مسلما هر کشوری مکانیزم هایی برای حفظ زبان یا زبان های رسمی داخل کشور تحت تابعیت پیش بینی می کند و از مولفه هایی که نشاط و اعتماد به نفس یک کشور را حفظ می کند استفاده از زبان مادری در تمام شئون زندگی است ، از دلایل پیشرفت انگیزه ی بالای کار و تلاش و افتخار به خود جمعی در کشور های مستقل (نه کشور هایی مثل هند در چند دهه ی پیش که زبان هندویی مردمانش تحت استعمار زبان فارسی و بعدا زبان انگلیسی بود ) می توان استفاده از زبان مادری را عنوان کرد.
آزربایجان سرزمینی ست که در طول سده اخیر توسط دشمنانش تجزیه و چند پارچه شده است ، قسمتی به روسیه و سایر کشورها و بقیه در حکومت قاجار و با روی کار آمدن رضا پهلوی توسط انگستان ،آزربایجان عملا مستعمره ی مستعمره ی انگلستان شد و در طول این جدایی ملت آزربایجان همچنان ارتباط روحی خود را در دوی سوی رود آراز حفظ کرد به طوری در ادبیات این دوره به قسمتی از آزربایجان که در شمال آراز قرار داشت آزربایجان شمالی و جنوب آراز آزربایجان جنوبی گفته می شد قدمت این نامگذاری به قدمت جدایی می باشد به نوعی رود آراز نماد جدایی شده است .
البته اکنون نیزاستعمارگران با پوستین جدید و میش گونه ولی در حقیقت دیو صفت سعی در استعمار آزربایجان دارند و سعی دارند با تولید کلمات مصنوعی، سیاست استعماری و رویای ماریخولییایی خود مبنی بر تشکیل کشور فارس هخامنشی در منطقه به پیش ببرند و ملل منطقه را به استعمار بکشانند.
و کسانیکه فکر میکنند که آزربایجان شمالی از ایران (به معنای سرزمین فارسها یا آریا دروغین) نه از آزربایجان جنوبی، جداشده است قدم در مسیر کانالیزه شده توسط شوونیزم های فارس در جهت الینه شدن از فرهنگ آزربایجان واحد ،از دمیر قاپی در داغستان تا ایل پر افتخار قاشقایی ، قرار گرفته اند و سیاست آسیمیلاسیون و تحمیل فرهنگ فارس در مورد آن ها در حال اجراست.
مطمئنا کسانیکه فعالیت زاد الوصوف مشتاقان فرهنگ آزربایجانی را مخالف پروژه نابود سازی ملل غیر فارس می بینند سعی دارند با نامگذاری هایی بر روی آن ها جلوی سیل خروشان ملت آزربایجان را قرار بگیرند ، اما حق در مقابل ظلم مانند سیلی ست که از میان سنگ های راه خود را به دریا خواهد یافت و آن روز نزدیک است...
یاشاسین آذربایجان
salamlar
çux saq öl sayin dildaş
əllərinizə saqliq